محل تبلیغات شما
دیشب خیلی فکر کردم تا وقتی آفتاب امروز زد، فکر کردم اون همه فکر کردن، جز سردرد و درد چشمام نتیجه ی دیگه ام داشت که در آخر فهمیدم تا حالا هر چی محدودیت واسه این کار می دیدم تو ذهنم بوده شاید سختی داره، حتما سختی داره! ولی خب مانع نه من که در نهایت این کارو خواهم کرد پس چرا برای خودم ده سال بیشتر رنج و عذاب بخرم؟ نه میترسم نه منصرف میشم میخوام به بابا بگم و قال قضیه رو بکنم حتی حاضر بودم امروز صبحم این کارو بکنم ولی بعد گفتم تا روز تولدم صبر میکنم برنامه

زخمای سطحی، دردای عمیق

Nothing is really ever forgotten

همیشه سخت بوده، اما حالا غیرممکنه

فکر ,بکنم ,سختی ,کارو ,روز ,ولی ,که در ,فکر کردم ,این کارو ,منصرف میشم ,نه منصرف

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

حقوق بشر