حالا که فکرشو میکنم، از یه جایی به بعد هیچ دوستی نداشتم. و دقیق تر که میشم میبینم دیگه اعتقادی هم به دوستی ندارم. اینم یکی دیگه از چیزایی بود که توی این سال ها به مرور زمان، زیر فشار مشکلات مفهومشو برام از دست داد. نه کسی پشتم بود نه کسی کنارم بود و این اون دلیلیه که به خاطرش به هیچکدوم از ادمای اطرافم مدیون نیستم. زخمای سطحی، دردای عمیق
Nothing is really ever forgotten
همیشه سخت بوده، اما حالا غیرممکنه
کسی ,نمیدونم ,دوستی ,زمان، ,پشتم ,کنارم ,نه کسی ,کسی پشتم ,داد نه ,پشتم بود ,بود نه
درباره این سایت